فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیت چهارم و پنجم می فرماید:
* در بردن بار سنگین عشق، پشت استوار کوه، ناتوان تر از کمر امور ناتوان می باشد. ای مست باده، محبت با همه ناتوانی ها، از بخشایش الهی ناامید نباش که در اینجا کار به عنایت حق است که بضاعت.
* کس جز دیده مست یار که از چشم زخم زمان درامان باد. در زیر خرگاه سپهر نیلگون روزگار آرام نگرفت.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
انسان وارسته ای هستی و از تعلقات دنیوی دست شسته ای. وقتی موقعیت و امکانات فعلی خود را با هدف بزرگی که در نظر داری مقایسه می کنی، احساس پوچی و نگرانی می کنی اما به خاطر داشته باش که خداوند قادر مطلق است. پس امید خود را به لطف و مرحمت الهی هرگز از دست مده و بدان که از دریای عشق قطره ای کیمیاست. به همان قطره قانع باش.
نظرات کاربران