فرارو- جاناتان فنتون هاروی تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه موسسه کارنگی برای صلح بین الملل
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه العربی الجدید، در شرایطی که تنش و بحران میان ایران و اسرائیل به بالاترین سطح خود رسیده، هنوز ابعاد دقیق خسارتهایی که به برنامه هستهای ایران وارد شده، روشن نیست و ابهام زیادی در اینباره وجود دارد. فراتر از پیامدهای صرفاً نظامی، جنگ دوازدهروزه اسرائیل علیه ایران، یک نفع کاملاً شخصی برای بنیامین نتانیاهو رقم زد: «حفظ قدرت و بقای سیاسی.» در حالی که دولت ائتلافی تندرو و کمطرفدار او با چالشهای متعددی روبهروست، اما وی با اتهامات گسترده فساد، رشوه و کلاهبرداری دست و پنجه نرم می کند. در واقع بنیامین نتانیاهو با بهرهبرداری از رویارویی نظامی با تهران توانست موقعیت لرزان و جایگاه سیاسی خود را بار دیگر مستحکم کند.
جنگ با ایران؛ نیاز امنیتی اسرائیل یا تقاضای سیاسی نتانیاهو
در دو سال اخیر، بنیامین نتانیاهو با موج گستردهای از اعتراضات داخلی بهویژه به دلیل ناکامیهای امنیتی دولتش مانند حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و ناتوانی در آزادسازی گروگانهای اسرائیلی مواجه بوده است. با این حال، در جریان جنگ دوازدهروزه با ایران؛ نبردی که اسرائیل بدون وجود شواهد قاطع از نزدیک بودن ایران به تولید سلاح هستهای آغاز کرد، نتانیاهو با صدای رسا اعلام پیروزی کرد. این حرکت بلافاصله بازتابهای سیاسی به همراه داشت؛ نخستین نشانه آن، تصمیم شخص نتانیاهو به برگزاری انتخابات زودهنگام در ۲۵ ژوئن بود، اقدامی که نشان از اعتماد به نفس و امید او به موفقیت در انتخابات پیشرو دارد. همزمان، نتایج نظرسنجی روزنامه معاریو حکایت از افزایش حمایت عمومی از حزب لیکود داشت. معاریو نوشت: «تنها یک هفته پس از آغاز نبرد با ایران و در سایه عملیات نظامی، نتانیاهو به یک پیروزی بزرگ سیاسی دست یافته است.»
بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز خانواده ویتربی برای افکار عمومی و سیاستگذاری وابسته به مؤسسه دموکراسی اسرائیل، نزدیک به ۸۲ درصد از یهودیان ساکن این کشور از حملات هوایی به ایران حمایت کردهاند؛ عددی که نشاندهنده اجماع وسیع جامعه اسرائیلی درباره جنگ با ایران است. البته این موج حمایت ، برای آنکه حزب لیکود بتواند بهتنهایی دولت را تشکیل دهد کافی نبود و همچنان نیازمند ائتلاف با شش حزب راستگرا برای رسیدن به اکثریت در پارلمان است.
این وضعیت با نظرسنجی معاریو پیش از شروع بحران تفاوت قابل توجهی دارد، چراکه تا پیش از آن، اردوگاه مخالفان در کنست با اختلافی جزئی از ائتلاف نتانیاهو جلوتر بود. اگرچه محبوبیت لیکود تا حدی افزایش یافته، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند این تغییر الزاما به معنای افزایش مقبولیت شخص نتانیاهو نیست و بیشتر به رضایت مقطعی افکار عمومی از عملکرد دولت در جریان جنگ مربوط میشود.
دالیا شایندلین، تحلیلگر و متخصص افکارسنجی مستقر در تلآویو، در گفتوگو با العربی الجدید میگوید: «حمایت از جنگ بسیار گسترده است، اما نتانیاهو از لحاظ شخصی سود چندانی از این شرایط نبرده است. رشد حمایت از حزب لیکود در نظرسنجیها نیز بسیار ناچیز بوده است.» او خاطرنشان میکند: «نتانیاهو با بزرگنمایی خطر ایران تلاش می کند خود را تنها رهبر شایسته اسرائیل معرفی کند؛ رویکردی که پیشتر بارها در مسیر فعالیت سیاسی او مشاهده شده است.» شایندلین همچنین تصریح میکند که این موج حمایتها احتمالاً مقطعی است و با آشکار شدن پیامدهای واقعی حملات به ایران، این روند ممکن است تغییر کند.
جنگ ایران؛ آخرین تیر ترکش نتانیاهو برای بقای سیاسی
در حالی که محبوبیت بنیامین نتانیاهو در نظرسنجیها به شدت کاهش یافته و موج اعتراضات عمومی دولت او را تحت فشار قرار داده است، به نظر میرسد جنگ با ایران بیش از آنکه ریشه در منافع ملی اسرائیل داشته باشد، تلاشی بود برای حفظ جایگاه سیاسی نخستوزیر. واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو مدتهاست در آستانه سقوط سیاسی قرار دارد. تنها چند ساعت پیش از صدور دستور حمله به ایران، ائتلاف حکومتی به رهبری او بهسختی و صرفاً با اتکاء به یک توافق دقیقه نودی با متحدانش، موفق شد از رأی عدم اعتماد و فروپاشی در کنست جان سالم به در ببرد؛ رخدادی که شکنندگی وضعیت دولتش را بهروشنی نمایان کرد.
مجموعهای از عوامل مختلف پشت تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران قرار داشت؛ از جمله ازسرگیری مذاکرات هستهای میان واشنگتن و تهران که میتوانست برای ایران نوعی احساس امنیت کاذب ایجاد کند و همچنین برآورد او از تضعیف حماس و حزبالله در سال ۲۰۲۴ که کفه ترازو را به سود اسرائیل سنگینتر کرده بود. با این وجود، دو محور اصلی همواره در قلب سیاستورزی نتانیاهو جای داشته است: حفظ قدرت سیاسی و مقابله با جمهوری اسلامی ایران. عملیات اخیر، این دو هدف را بهطرزی حسابشده به هم گره زد؛ تبدیل ایران به تهدیدی وجودی برای اسرائیل و در عین حال، استفاده از این تهدید برای تحکیم جایگاه سیاسی خود.
مکس رودنبک، مدیر پروژه اسرائیل-فلسطین در گروه بینالمللی بحران، در مصاحبه با العربی الجدید تاکید میکند: «نتانیاهو معتقد بود اسرائیل در این مقطع، فرصتی بیسابقه و استثنایی برای ضربه زدن به بزرگترین دشمن خود در اختیار دارد. این اقدام بدون تردید نه تنها موقعیت سیاسی و وضعیت قضایی او را تقویت میکند، بلکه در واقع صرفاً یک مزیت فرعی برای او به حساب میآید. جنگ با ایران را میتوان نقطه اوج وسواس مادامالعمر او دانست؛ نتانیاهو خود را رهبر تاریخی قوم یهود میپندارد و تصور میکند با این اقدام، مردمش را از تکرار یک هولوکاست دیگر نجات داده است.»
در ۲۹ ژوئن، دادگاه با درخواست او برای به تعویق انداختن جلسه شهادتش که قرار بود همین هفته برگزار شود، موافقت کرد؛ این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که نتانیاهو به همراه رؤسای موساد و سازمان اطلاعات ارتش، بر لزوم توجه به امنیت ملی برای تعویق جلسه دادگاه تأکید کردند. اگرچه جلسات بعدی همچنان برای هفته آینده برنامهریزی شده است، اما این روند بهوضوح نشان میدهد که نتانیاهو در حال خرید زمان و مدیریت پرونده قضاییاش به نفع خود است.
نووه گوردون، استاد حقوق بینالملل و حقوق بشر در دانشگاه کوئین مری لندن، در گفتوگو با العربی الجدید تاکید میکند: «نتانیاهو بهخوبی آگاه بود که این اقدامات چه تأثیری بر میراث تاریخیاش خواهد داشت. او با گذر زمان متوجه شد که حتی موفقیت در عملیات نظامی علیه غزه نیز نمیتواند اعتبار تاریخی او را احیا کند؛ تنها امیدش برای ثبت نامش در تاریخ، موفقیت در حمله به ایران است.» گوردون تاکید میکند: «ما با قطعیت نمیدانیم، اما گمان میکنم او پیش از آغاز حمله به ایران، از حمایت ترامپ و آمادگی ایالات متحده برای استفاده از بمبافکنها علیه چندین سایت هستهای ایران اطمینان حاصل کرده بود. بیتردید، جنگ با ایران چه مستقیم و چه غیرمستقیم نقش پررنگی در تقویت موقعیت دولت نتانیاهو ایفا کرده است.»
جنگ ایران؛ سپر دفاعی نتانیاهو در برابر فشارهای قضایی و بینالمللی
با این حال، بنیامین نتانیاهو همچنان با موجی از فشارهای رو به رشد در عرصه بینالمللی روبهروست. اگرچه متحدان غربی اسرائیل از جمله فرانسه، بریتانیا و آلمان به حمایت نظامی از تلآویو ادامه داده و بر «حق دفاع اسرائیل در برابر تهدید ایران» تأکید میکنند، اما نارضایتی نسبت به شخص نتانیاهو در محافل اروپایی و غربی به طور محسوسی در حال افزایش است. در این میان، مشکلات حقوقی نخستوزیر اسرائیل حلنشده باقی مانده و او همچنان مشمول حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی از نوامبر ۲۰۲۴ است. همزمان، فشارهای سیاسی، حقوقی و اجتماعی بر دولتهای غربی بهدلیل ادامه ارسال تسلیحات به اسرائیل هر روز شدت بیشتری مییابد.
با این وجود، حمله موشکی ایران به اسرائیل باعث شده پایتختهای غربی همچنان از کاهش حمایت نظامی خود خودداری کنند. کریس دویل، مدیر شورای تفاهم عربی-بریتانیایی، در گفتوگو با العربی الجدید میگوید: اگرچه این کارزار نظامی علیه ایران شاید برای نتانیاهو زمان خریده و توجه افکار عمومی را تا حدی از پروندههای قضاییاش منحرف کرده باشد، اما لزوماً جایگاه او را در سطح بینالمللی ارتقا نداده است. بسیاری از رهبران جهان همچنان او را مسئول اصلی تشدید بحران به ویژه در موضوع غزه میدانند. دویل تاکید میکند: «تداوم حمایت غربیها از جمله فروش تسلیحات در صورت ادامه وضعیت فعلی غزه، هر روز برای آنها دشوارتر خواهد شد.»
علاوه بر این، کابینه ائتلافی نتانیاهو پیشتر نسبت به احتمال به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین از سوی دولتهای غربی به شدت ابراز نارضایتی کرده بود؛ موضوعی که قرار بود در کنفرانس سازمان ملل متحد با میزبانی مشترک فرانسه و عربستان سعودی در ماه ژوئن مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اما تمرکز جامعه بینالملل بر جنگ ایران باعث شد این نشست به تعویق بیفتد و اکنون زمان برگزاری آن برای ماه ژوئیه تعیین شده است. این تغییر زمان، نشانه دیگری است از اینکه این جنگ برای نتانیاهو فرصت و زمان بیشتری در چندین جبهه کلیدی ایجاد کرده است.
نووه گوردون، استاد حقوق بینالملل میگوید: «پس از حمله اسرائیل به ایران، چند تحول کلیدی رخ داده است: نخست، موقعیت نتانیاهو در داخل اسرائیل بهشکل محسوسی تقویت شده و اگر بهزودی انتخابات زودهنگام اعلام کند، جای تعجب نخواهد داشت. دوم، به نظر میرسد دونالد ترامپ در حال اعمال فشار بر اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور اسرائیل برای صدور عفو نتانیاهو در پروندههای فساد است؛ باید منتظر ماند و دید این تلاشها به کجا خواهد انجامید.»
اعلام آتشبس از سوی دونالد ترامپ در تاریخ ۲۳ ژوئن، پس از آنکه ایالات متحده نیز به حملات هوایی علیه تأسیسات هستهای ایران پیوست، هرچند موقتاً از شدت بحران کاست، اما عطش نتانیاهو برای تداوم تقابل با ایران را کاهش نداد. حتی اگر برای مدت کوتاهی توجه افکار عمومی جهان از بحران غزه منحرف شده باشد، جنگ در این منطقه همچنان با همان خشونت و ویرانی ادامه دارد و دیگر جامعه بینالمللی بهسختی میتواند حملات مکرر اسرائیل را نادیده بگیرد. آخرین گزارشها و تصاویر منتشرشده نشان میدهد که نیروهای ارتش اسرائیل به سمت غیرنظامیانی که برای دریافت کمک از «بنیاد بشردوستانه غزه، شلیک کردهاند؛ اتفاقی که با موجی از انتقادات شدید سازمانهای امدادی و سازمان ملل مواجه شده است.
در همین حال، حملات ارتش اسرائیل به کرانه باختری شدت یافته و دولت نتانیاهو با جدیت بیشتری به دنبال تحکیم سلطه و پیشبرد سیاست الحاق سرزمینهای اشغالی است. به نظر میرسد جنگ با ایران این روندها را شتاب بخشیده و دست دولت را برای اعمال فشار بیشتر بر فلسطینیان بازتر کرده است. با این وجود، حتی اگر رویارویی با ایران برای نتانیاهو زمان خریده باشد، موج فشارهای داخلی و بینالمللی علیه دولت او روزبهروز افزایش مییابد؛ فشارهایی که دیگر به این سادگی قابل چشمپوشی نیستند.
نظرات کاربران