پس از جنگ تحمیلی دوازده روزه رژیم صهیونیستی و حامیانش علیه ایران، اما و اگرهایی درباره ساخت سلاح هستهای ایران از سوی برخی مطرح شده است.
عصر ایران در این زمینه نوشت: بعد از تهاجم نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران مشاهده میشود که درخواستها برای دستیابی به سلاح هستهای از سوی برخی محافل، افراد سیاسی و حتی برخی شهروندان عادی در ایران افزایش یافته است، به این امید که دستیابی به این سلاح مانع از تکرار چنین تهاجماتی در آینده شود.
برای چندین دهه است که در ادبیاتِ بازدارندگی (Deterrence) در رشته روابط بینالملل، از سلاحهای هستهای به عنوان یک عامل بازدارنده قوی و معتبر یاد میشود.
این گزاره به خصوص در طول دوران جنگ سرد مورد توجه جدی قرار گرفت چرا که دو ابرقدرت امریکا و شوروی را از رویارویی مستقیم نظامی باز داشته بود.
لذا به مرور این دو ادعا مورد تایید و تصدیق قرار گرفت که اولا سلاحهای هستهای مانع از برخورد نظامی میان دو کشور دارای چنین سلاحهایی میشود و دوم اینکه مانع از تهاجم یک کشور غیراتمی به یک کشور دارای سلاح هستهای میگردد.
اما تحولات چند ماه اخیر این دو ادعا را با تردید جدی مواجه ساخته است.
جنگ چند روزه میان هند و پاکستان نشان داد که حتی دو قدرت اتمی نیز میتوانند وارد یک تقابل نطامی شوند. از سوی دیگر تهاجم گسترده اوکراین به عمق خاک روسیه و انهدام بسیاری از بمب افکنهای استراتژیک این کشور نشان داد، سلاحهای هستهای روسیه نتوانستهاند عاملی بازدارنده در برابر چنین تهاجمی باشند.
همچنین تهاجم گسترده موشکی سپاه به اسرائیل که در پاسخ به حمله نامشروع این رژیم به ایران صورت گرفت، حاکی از آن است که حتی یک کشور غیراتمی میتواند یک رژیم دارای سلاح هستهای را با سلاحهای متعارف خود تحت فشار قرار دهد.
بنابراین باید گفت ظاهرا آن دو ادعای مذکور درباره بازدارندگی سلاحهای هستهای مورد نقض واقع شده است یا حداقل بازدارندگی سلاحهای هستهای به صورت مطلق نیست. اما درباره ایران چطور؟ آیا دستیابی به سلاح هستهای میتواند برای ایران بازدارندگی ایجاد کند؟
بعد از حملات اخیر به مراکز هستهای ایران اطلاعات دقیقی درباره امکان کاربری، استفاده و یا بازسازی آنها در دست نیست. همچنین مشخص نیست آیا حدود ۴۰۰ کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد از بین رفته است یا در جایی امن نگهداری میشود. به رغم تمام اینها اگر تصور کنیم ایران بتواند به نوعی به بمب اتم دست یابد، آن وقت چه خواهد شد؟ یعنی اگر همین امروز ایران با موفقیت بمب اتمی خود را آزمایش کند و سپس به صورت رسمی خبر دستیابی به چنین سلاحی را اعلام کند.
به نظر میرسد با توجه به نفوذ اطلاعاتی بالای اسرائیل در ایران، آسمان باز کشور و جسارت آزمون شده دونالد ترامپ، در چنین شرایطی یکی از خطرات محتمل، خرابکاری یا حتی بمباران محل نگهداری این سلاحها باشد که آنگاه با یک فاجعه هستهای در داخل ایران روبرو خواهیم شد.
در واقع اعلام رسمی این خبر ممکن است بهانه بیشتری برای تجاوز امریکا و اسرائیل به ایران بدهد. در آن شرایط آیا ایران قصد دارد از سلاح هستهای خود (در صورت سالم ماندن از حملات) استفاده کند؟ اگر پاسخ منفی است، پس عملا بازدارندگی سلاح هستهای نقض شده است و حتی اهمیت آن زیر سوال است.
اگر پاسخ مثبت است، آنگاه با مفهوم «قابلیت ضربه دوم» روبرو هستیم که به این معناست که یک کشور هستهای بتواند پس از تحمل یک حمله هستهای اولیه، همچنان توانایی پاسخ دادن با حملهای هستهای را داشته باشد که این موضوع تا حدود زیادی به یک نیروی هستهای متنوع و پراکنده، مانند زیردریاییها، بمبافکنها و موشکهای مجهز به کلاهک هستهای بستگی دارد؛ چراکه نابودی آنها در یک حمله واحد دشوار است. این در حالی است که در این موضوع ایران صرفا میتواند به موشکهای خود متکی باشد.
به عبارت دیگر اگر آمریکا و اسرائیل در حملهای پیش دستانه زرادخانه هستهای ایران را مورد حمله قرار دهند، احتمالا ایران دیگر توان پاسخ یا ضربه دوم را نخواهد داشت. اگر فرض کنیم ایران پیش دستی کرده و موشکهای هستهای محدود آن نیز از پدافند هوایی اسرائیل عبور کنند، آنگاه در تلافی توسط آمریکا و اسرائیل بدون دفاع خواهد ماند. لذا مسئله به این سادگی نیست که تصور کنیم به محض دستیابی به سلاح هستهای قطعا و حتما آمریکا و اسرائیل دیگر هیچ اقدامی علیه ایران انجام نخواهند داد.
بر فرض حتی اگر این تصور هم درست دربیاید، آن وقت تازه وضعیت ایران مانند کره شمالی خواهد شد که حتی برای تهیه غذای مردم خود به چین وابسته است. به عبارت دیگر اگر فرض کنیم با دستیابی ایران به سلاح هسته ای، آمریکا و اسرائیل از حمله به ایران منصرف خواهند شد، آنگاه جامعه جهانی و حتی روسیه و چین این موضوع را بر نخواهند تابید و ایران در انزوای بین المللی شدیدی فرو خواهد رفت.
بدین ترتیب باید گفت تصمیم به ساخت سلاح هسته ای، گام گذاشتن در مسیری است که این همه «اما و اگر» دارد و چنانچه در تمامی آنها بخت و اقبال با ایران همراه باشد، سرانجامش تبدیل شدن به کره شمالی خواهد بود. آیا مسیرهای کمهزینهتر و پُربازدهتری برای سربلندی مردم ایران وجود ندارد؟
نویسنده: جلیل بیات
نظرات کاربران