فرارو– احمد الحیله پژوهشگر و استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی فلسطین و عضو هئیت علمی دانشگاه اسلامی غزه
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره نت، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در نخستین ساعات حمله اسرائیل به ایران و در اوج احساس پیروزی اعلام کرد که اسرائیل مصمم است مجموعهای از اهداف کلیدی را در خاک ایران دنبال کند: از نابودی کامل برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تضعیف توان موشکهای بالستیک گرفته تا بازنگری در نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه؛ اهدافی که با سناریوی تغییر نظام در تهران پیوند خورده بود و به عنوان پیامد بالقوه جنگ مطرح میشد. با این حال، تنها دوازده روز پس از آغاز نبرد و در پی فشار مستقیم دونالد ترامپ بر نتانیاهو برای پذیرش آتشبس، جنگ متوقف شد و تهران نیز با میانجیگری قطر، پایان درگیری را پذیرفت.
خشم ترامپ از سیانان؛ افشای ناکامی حملات در گزارش محرمانه ارتش آمریکا
این توقف در حالی رقم خورد که بمبافکنهای استراتژیک آمریکا با بمبهای سنگرشکن، سایتهای هستهای فردو، نطنز و اصفهان را هدف قرار داده بودند و ایران نیز در واکنش دو پایگاه نظامی عینالاسد در عراق و العدید در قطر (محل استقرار نیروهای آمریکا در دو کشور ) را با موشک مورد حمله قرار داد.
این پایان شتابزده جنگ، سؤالات جدی درباره دستاوردهای واقعی اسرائیل از حمله غافلگیرانه به ایران بهوجود آورد؛ بهویژه که هنوز برای قضاوت قطعی درباره میزان خسارات وارده به پروژه هستهای ایران بسیار زود است. در همین ارتباط، گزارش افشاشدهای از سوی سیانان برگرفته از اسناد محرمانه اطلاعاتی ارتش آمریکا، نکته قابل تأملی را مطرح کرد: این گزارش به صراحت تأکید داشت که تأثیر واقعی این حملات بر برنامه هستهای ایران شاید چندان عمیق نباشد و جمهوری اسلامی ایران احتمالاً ظرف چند ماه میتواند بخش قابل توجهی از زیرساختهای ازدسترفته را بازسازی کند.
انتشار همین گزارش، خشم دونالد ترامپ را برانگیخت و او حملات لفظی تندی را علیه سیانان و برخی دیگر از رسانههای آمریکایی که روایت تردیدآمیز نسبت به دستاورد حملات را منعکس کرده بودند، آغاز کرد. علاوه بر این، سخنگوی ارتش اسرائیل نیز تصریح کرد که هنوز برای ارائه جمعبندی درباره سرنوشت پروژه هستهای ایران بسیار زود است. این ابهام باعث شده ارزیابی نهایی یکی از مهمترین اهداف اعلامی جنگ نتانیاهو تا انتشار گزارشهای تخصصی بعدی به تعویق بیفتد.
همبستگی ایرانیان؛ پاسخ قاطع مردم به حملات غافلگیرانه اسرائیل
در زمینه موشکهای بالستیک ، میدان نبرد نشان داد که این موشکها از دقت و قدرت تخریب بالایی برخوردارند و تا واپسین لحظات درگیری کارایی خود را حفظ کردند. بهنظر میرسد ایران هنوز از همه ظرفیت های موشکی خود استفاده نکرده است؛ آن هم در شرایطی که سامانه های دفاع هوایی اسرائیل در مواجهه با موشک های هایپرسونیک ایران ناکارامدی خود را نشان داده بودند. علاوه بر این، ذخایر موشکهای پدافندی آرو اسرائیل بهشدت کاهش یافته است؛ موشکهایی که هزینه هر فروندشان بسته به نوع، بین دو تا سه میلیون دلار برآورد میشود.
یکی از آشکارترین ناکامیهای اسرائیل در این عملیات، ناتوانی این رژیم در ایجاد شکاف، تضعیف یا حتی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی بود؛ چه برسد به سناریوی تغییر کامل حکومت. ترور فرماندهان ایرانی و اجرای حملات غافلگیرانه، نهتنها موفقیتی در ضربهزدن به ساختار قدرت در ایران به همراه نداشت، بلکه نتیجهای وارونه رقم زد: در برابر حمله اسرائیل و با وجود بمبارانهای سنگین و بهرهگیری از ارتشی متشکل از عوامل مسلح، فناوریهای پیشرفته و پهپادهای شناسایی و تهاجمی در تهران و دیگر شهرهای ایران، مردم بهطور گسترده پشت حکومت خود ایستادند و همبستگی ملی به شکل محسوسی تقویت شد.
ترامپ علیه جنگ فرسایشی؛ چرا آمریکا از درگیری با ایران عقب کشید؟
اسرائیل بهسختی میتوانست بدون تحقق اهداف راهبردی خود یا دستکم اطمینان از نابودی کامل برنامه هستهای ایران پذیرای پایان جنگ باشد. اما ابهام گسترده درباره سرنوشت تأسیسات هستهای ایران چه از نظر میزان خسارت واردشده و چه به لحاظ سطح ذخایر اورانیوم غنیشده، مجموعه متغیرهایی را پدید آورد که نهایتاً اسرائیل را به سمت پذیرش آتشبس سوق داد.
نخستین عامل تعیینکننده، واکنش سریع و قاطع نظام جمهوری اسلامی بود: تهران موفق شد شوک اولیه را به سرعت پشت سر بگذارد، انسجام ساختار خود را حفظ کند و بهسرعت ابتکار عمل را در دست گیرد. ظرف ۲۴ ساعت نخست، موجی از موشکهای ویرانگر به سوی تلآویو و سایر شهرهای اسرائیل شلیک شد. حملات هدفمند به تأسیسات حساس نظامی، امنیتی و صنعتی و توانایی ایران برای تطبیق سریع و آمادگی برای یک نبرد فرسایشی، شرایطی را بهوجود آورد که اسرائیل عملاً قادر به ادامه آن نبود.
دومین عامل تعیین کننده ابعاد گسترده و غیرمنتظره خسارات وارده به اسرائیل بود. تنها طی چند روز، حجم و گستره ویرانیها در تأسیسات نظامی، صنعتی و زیرساختهای اسرائیل بهشدت فراتر از برآوردها بود؛ بهگونهای که اقتصاد، سیستم آموزشی و حملونقل هوایی این کشور به تعطیلی کامل کشیده شد و عملاً سراسر اسرائیل در وضعیت اضطراری شبانهروزی قرار گرفت. تداوم این شرایط میتوانست بهمرور حمایت مردمی از جنگ را فرسوده و دولت نتانیاهو را با بحران جدی داخلی روبهرو کند. به نوشته یکی از روزنامه های اقتصادی اسرائیل، خسارت اولیه حملات موشکی ایران به اسرائیل در حدود ۵.۳ میلیارد دلار برآورد شده است. همچنین بلومبرگ با استناد به دادههای وزارت دارایی اسرائیل این رقم را دستکم ۳ میلیارد دلار اعلام کرده است.
سومین عامل تعیین کننده تمایل ترامپ به توقف جنگ بود. پس از هدف قرار گرفتن تأسیسات کلیدی هستهای ایران، دونالد ترامپ بهصراحت خواهان پایان فوری درگیریها شد و در واقع با این تصمیم خود، نتانیاهو را از یک بنبست راهبردی نجات داد. واقعیت آن بود که اسرائیل عملاً فاقد توان نظامی لازم برای حمله مؤثر به سایت فردو ( تأسیساتی که در عمق ۸۰ تا ۹۰ متری دل کوهستان ساخته شده) بود. ترامپ اساساً تمایلی به تداوم این جنگ نداشت، زیرا از گسترش دامنه آن بهشدت واهمه داشت: ایران کشوری پهناور با وسعتی بالغ بر ۱.۷ میلیون کیلومتر مربع، جمعیتی نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، ارتشی بزرگ و توان موشکی قابل توجه است؛ کشوری که ظرفیت بالایی برای مقاومت و تطبیق سریع با شرایط جنگی از خود نشان داده است.
تداوم یا گسترش جنگ، این خطر را داشت که با بسته شدن تنگه هرمز، بحران انرژی ایجاد شود و همچنین تجارت جهانی را دچار اختلال جدی کند. علاوه بر این، ترامپ هیچ علاقهای به گرفتار شدن در یک جنگ فرسایشی و طولانیمدت همراه با اسرائیل در خاورمیانه نداشت؛ آن هم زمانی که تمرکز اصلی سیاست خارجی او روی مقابله با چین و پیشبرد شعار «عظمت دوباره آمریکا» از طریق توافقهای اقتصادی و تجاری بود نه ورود به جنگهای پرهزینه و بیپایان منطقهای.
ترور و خرابکاری؛ شبکه عوامل اسرائیلی در قلب شهرهای ایران
ایران نهتنها خواهان جنگ نبود، هرچند پس از نبرد «طوفان الاقصی» و تهدیدات مکرر اسرائیل خود را برای مواجهه با هر سناریویی آماده میکرد. از آغاز حمله اخیر اسرائیل در ۱۳ ژوئن، تهران بارها تأکید کرد که ازسرگیری مذاکرات و بازگشت به مسیر دیپلماتیک با واشنگتن تنها در صورتی ممکن است که حملات اسرائیل علیه ایران متوقف شود. با این حال، ایران هشدار داد اگر جنگی به این کشور تحمیل شود، آمادگی کامل دارد که با تکیه بر توان بالای موشکی و اهرم هایی چون تهدید بستن نگه هرمز یا ورود متحدان منطقه ای خود به میدان درگیری تا انتها ایستادگی کند.
با این حال، تمایل ایران به پرهیز از ورود به جنگ تحمیلی تنها عامل توقف نبرد در اوج بحران نبود؛ بلکه مجموعهای از فشارهای جانبی نیز وجود داشت که تهران را واداشت با کمترین هزینه ممکن از میدان خارج شود:
الف – غافلگیری و فریب از سوی ترامپ: ایران عملاً در دام سیاستهای فریبنده دونالد ترامپ گرفتار شد؛ دونالد ترامپ پیشتر اعلام کرده بود تصمیم نهایی درباره جنگ را به نتیجه دور ششم مذاکرات تهران و واشنگتن در عمان (یکشنبه ۱۵ ژوئن) موکول میکند. با این حال، حمله ناگهانی اسرائیل در روز جمعه ۱۳ ژوئن رخ داد؛ حملهای که تهران را غافلگیر کرد و خسارات سنگینی به تأسیسات نظامی، هستهای و پدافند هوایی ایران وارد ساخت و به ترور شماری از فرماندهان بلندپایه نظامی و دانشمندان برجسته هستهای این کشور انجامید.
ب – گستردگی شبکه عوامل اسرائیلی در ایران: ایران با حضور شبکهای وسیع از عوامل وابسته به اسرائیل در شهرهای مختلف کشور مواجه شد؛ افرادی که به تجهیزات لجستیکی و اطلاعاتی پیشرفته مجهز بودند و نقشی کلیدی هم در جمعآوری و ارسال اطلاعات و هم در اجرای عملیاتهای میدانی همچون ترور و حمله به مراکز و تأسیسات دولتی ایفا کردند. این چالش بزرگ، مدیریت بحران را برای ایران به مراتب دشوارتر و پیچیدهتر ساخت. کشف بخشی از این شبکه و افشای نحوه همکاری عوامل داخلی با اسرائیل، ضرورت توقف سریع جنگ را دوچندان کرد تا تهران فرصت لازم برای شناسایی و نابودی این شبکهها را بهدست آورد؛ همان اتفاقی که در ماههای اخیر برای حزبالله لبنان رخ داد و به واسطه اختلالهای امنیتی ساختاری، توان عملیاتی و دفاعی این گروه در حمایت از غزه به شکل محسوسی تضعیف شد.
ج – حملات هدفمند به سامانههای پدافند هوایی ایران: حمله غافلگیرانه و عملیات هوایی اسرائیل به طور ویژه با تمرکز بر تضعیف سامانههای دفاع هوایی ایران طراحی شد. پیشتر نیز، در حمله اکتبر ۲۰۲۴، اسرائیل با هدف قرار دادن باتریهای اس-۳۰۰ روسی و رادارهای هشدار زودهنگام، تلاش کرده بود زیرساخت دفاع هوایی ایران را فلج کند.
موشکهای ویرانگر ایران؛ برگ برندهای که اسرائیل را متوقف کرد
با وجود توقف درگیریها، هر سه بازیگر اصلی یعنی ایران، اسرائیل و آمریکا دارای محاسبات و نگرانیهای ویژه خود هستند. این نبرد ثابت کرد که اسرائیل دیگر قادر به دستیابی به پیروزی سریع و قاطع نیست، آمریکا تمایلی به ورود به یک جنگ فرسایشی و طولانیمدت در منطقه ندارد و ایران نیز از آسیبپذیری حریم هوایی خود نگران است. این وضعیت نشان داد هر یک از طرفها در این جنگ کمتر از دو هفتهای، با نقاط قوت و ضعف جدیدی مواجه شدهاند و پایان موقت درگیریها ضرورتی بود تا همگی برای ترمیم ضعفها و ارتقای توان نظامی و امنیتی خود برای مرحله بعدی آماده شوند.
ارزیابی دقیق میزان خسارات وارده به هر یک از طرفها به دلیل فضای امنیتی و سانسور شدید اطلاعات تقریباً ناممکن است؛ با این حال، میتوان با اطمینان گفت که ایران در برابر تجاوز اسرائیل ایستادگی کرد و نشان داد که از یک سامانه موشکی تهاجمی، دقیق و ویرانگر برخوردار است و حتی هنوز همه برگهای برنده خود را رو نکرده است؛ امتیازهایی که احتمالاً برای دور بعدی تقابل با اسرائیل حفظ خواهند شد. در همین حال، سطح تنش میان ایران و اسرائیل به اوج بیسابقهای رسیده و آن هم در شرایطی که اسرائیل همچنان در پی تحقق رؤیای هژمونی بلامنازع منطقهای است.
نظرات کاربران