فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
آمرزش نقد است کسی را که در این جا
یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی
در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی
از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
۱- سرنوشت شما در گرو انجام این نیت نمی باشد زیرا آینده ای بهتر در انتظار شما می باشد. پس بسیار بجاست که از این کار صرف نظر کنید. او متعلق به دیگری است پس دیگر به او نیندیشید. بنابراین به صلاح شما می باشد که راه خود را در پیش گیرید و آلت دست او نباشید.
۲- اگر مانند شدّاد، غرور و تکبر نداشته باشید، به شما مژده می دهم به زودی امکانات بسیار بهتری در انتظار شماست و تا دو ماه دیگر از چنان حالتی برخوردار می شوید که تصورش را هم نمی کنید. پس بسیار بجاست که با شخصی با تجربه و استاد در این زمینه مشورت کند. همچنین با پدر و مادر خود نیز صلاح و مشورت کنید.
۳- عجله کار شیطان است. با آرامش و ثبات رای راه خود را انتخاب کن و از هیچ چیز واهمه نداشته باش. به یکی از مشاهد متبرکه برو و دعا کن.
تعبیر غزل:
از دوری و هجران به شدت بی تابی، ولی از آنجا که ثمره ی هجر وصل است باید سختی ها را تحمل کنی. فکر می کنی اگر او بیاید تقدیر تو را به شیوه ای دیگر رقم خواهد زد ولی اینچنین نیست. بیهوده خود را اسیر غم دنیا نکن. اگر امید خود را از دست ندهی و همچنان به سعی و کوشش ادامه دهی، تقدیر تو، کامیابی است.
نظرات کاربران