برخی بر این باورند که افراد چپدست خلاقترند، اما طبق پژوهش جدید دانشگاه کرنل، ارتباط بین چپدستی و استعداد هنری ممکن است فقط یک افسانه باشد.
به گزارش ایندیپندنت، پروفسور دانیل کاساسانتو، روانشناس، میگوید: «دادهها هیچگونه مزیتی در تفکر خلاقانه برای چپدستها نشان نمیدهند. حتی شواهدی وجود دارد که راستدستها در برخی آزمونها خلاقترند. همچنین شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد راستدستها در مشاغلی که بیشترین میزان خلاقیت را میطلبند، به نسبت سهم جمعیتیشان بیشتر حضور دارند.»
به گزارش نیوزویک، کاساسانتو و همکارانش بیش از یک قرن پژوهشهای علمی را بررسی کردند تا به این پرسش دیرینه پاسخ دهند که آیا افراد چپدست ذاتا از همتایان راستدست خود خلاقترند، اما شواهد کمی یافتند که این کلیشه را تایید کند.
باور رایجی که میگوید افراد چپدستــ که حدود ۱۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهندــ خیالپردازترند یا استعداد هنری بیشتری دارند، تا حدی به ساختار مغز نسبت داده شده و به همین دلیل همچنان پابرجا مانده است. اساس این باور این است که تفکر خلاقانه، بهویژه تفکر واگرا (توانایی ارائه راهحلهای متعدد برای یک مسئله)، بیشتر با نیمکره راست مغز مرتبط است؛ همان بخشی که کنترل سمت چپ بدن را نیز بر عهده دارد.
برای مثال، در یک مطالعه پیشین، شرکتکنندگان پس از فشردن توپ با دست چپ، عملکرد بهتری در آزمونهای تفکر واگرا داشتند و احتمال داده شد که دلیل آن تحریک بخشهایی از مغز مرتبط با خلاقیت باشد. آنچه این ایده را شکل داد که شاید چپدستها هر بار که از دست غالب خود استفاده میکنند هم بهنوعی همین آزمایش را تکرار میکنند، اما بهنظر میرسد واقعیت پیچیدهتر از اینها باشد.
کاساسانتو و همکارانش در مطالعه خود، نزدیک به هزار مقاله منتشرشده از سال ۱۹۰۰ را که بر چپدستی و خلاقیت تمرکز داشتند، تحلیل کردند. البته تنها در ۱۷ مطالعه مجموعا ۵۰ مقایسه (با شاخصهای کمی) بین چپدستی و خلاقیت گزارش شده بودند که میشد آنها را در تحلیلها وارد کرد. نتایج این مطالعات نشان داد که دست غالب در عملکرد افراد در رایجترین آزمونهای تفکر واگرا تفاوت چندانی ایجاد نمیکند و حتی در برخی موارد، افراد راستدست کمی برترند.
پژوهشگران همچنین دادههای شغلی نزدیک به ۱۲ هزار آمریکایی را که در بیش از ۷۷۰ حرفه مختلف مشغول به کار بودند، بررسی و هر شغل را بر اساس میزان خلاقیتی که نیاز دارد، دستهبندی کردند.
نتایج نشان داد در حالی که در میان هنرمندان و موسیقیدانان، نسبت افراد چپدست بالاتر بود، در سایر حوزههای بسیار خلاقانه مثل معماری یا فیزیک چنین چیزی دیده نشد. در واقع، وقتی مشاغل بر اساس میزان نیاز به خلاقیت رتبهبندی شدند، مشخص شد در رشتههایی مانند فیزیک و ریاضیات که از نظر خلاقیت با هنرهای زیبا قابلمقایسهاند، چون در آنها نیز اصالت و استدلال استقرایی سنجیده میشود، افراد چپدست کمتر از حد انتظار حضور دارند.
چرا این باور هنوز پابرجا است؟
به گفته کاساسانتو، این باور نادرست احتمالا به دلیل چیزی شکل گرفته است که او آن را «استثناگرایی چپدستها» مینامد. یعنی باور به اینکه چون چپدستی پدیده نادری است و نبوغ خلاق هم کمیاب است، شاید یکی دلیل دیگری باشد.
دکتر موسون، روانپزشک مشاور در مرکز کاسیوبری و عضو کالج سلطنتی روانپزشکان بریتانیا، هم میگوید که این افسانه تا حدی به دلیل چپدست بودن هنرمندان مشهور مانند پل مککارتنی و جیمی هندریکس شکل گرفت و این تصور رمانتیک را به وجود آورد که افراد چپدست ذاتا هنرمندتر یا خلاقترند. در واقع در گذشته، چپدستی امری نادر و متفاوت به نظر میرسید و جامعه گاهی این تفاوت را به استعداد ویژه یا حتی نبوغ تعبیر میکرد.»
با این حال به گفته موسون، ماندگاری این کلیشه بازتابدهنده تمایل بالای ما به سادهسازی منشا استعداد است.
او توضیح داد: «آنچه این پژوهش جدید نشان میدهد این است که افراد چپدست ذاتا خلاقتر نیستند، اما این چیزی از فردیت آنها کم نمیکند. این فقط به ما یادآوری میکند که خلاقیت تحت تاثیر عوامل زیادی مثل محیط، آموزش، فرهنگ و همچنین شخصیت قرار دارد نه صرفا دست غالب ما. کلیشههایی از این دست اغلب به این دلیل به وجود میآیند که ما بهدنبال الگوهایی میگردیم تا پدیدههای استثنایی را توضیح دهیم، اما حقیقت همیشه پیچیدهتر از اینها است.»
نظرات کاربران