پیام واشنگتن به تهران

فرارو- تد اسنایدر کارشناس ارشد مسائل بین الملل نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت.

به گزارش فرارو به نقل از مجله آمریکن کانسرویتیو، بیست و سوم ژوئن، روزی بود که ایالات متحده به پایان جنگی کمک کرد که خود از عوامل آغازش بود؛ جنگی که هرگز نباید اتفاق می‌افتاد. دونالد ترامپ، با تصمیمی ناگهانی و غافلگیرکننده حتی برای مقامات عالی‌رتبه دولتش در اظهاراتی اعلام کرد: «توافق جامع و نهایی برای آتش‌بس میان ایران و اسرائیل به دست آمده است!»

در پشت صحنه، گفته می‌شود امیر و نخست‌وزیر قطر بی‌سروصدا در متقاعدکردن ایران به پذیرش آتش‌بس نقش کلیدی و تعیین کننده ای ایفا کرده اند. با این حال، در مسیر تحقق این موفقیت دیپلماتیک، آمریکا همزمان قوانین بین‌المللی و معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را زیر پا گذاشت، هزینه‌ای گزاف برای جنگی بی‌دلیل، آن هم در حالی که راه‌حل دیپلماتیک عملاً آماده و تنها در انتظار جمع‌بندی نهایی بود.

پروتکل الحاقی، غنی‌سازی ۳.۶۷ درصد و لغو تحریم‌ها؛ محورهای توافق نافرجام تهران و واشنگتن

بمباران تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی ایران توسط آمریکا، اقدامی آشکاراً خصمانه بود که با حمله به یک کشور دارای حاکمیت؛ آن هم در شرایطی که نه تهدیدی از سوی ایران متوجه آمریکا بود و نه حمله‌ای صورت گرفته بود، به روشنی قوانین بین‌المللی را نقض کرد. این حمله همچنین نقض صریح معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای محسوب می‌شود؛ چرا که ایران، به‌عنوان عضو این معاهده، به‌طور قانونی از «حق غیرقابل سلب برای داشتن برنامه هسته‌ای غیرنظامی» برخوردار بود. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پیشتر گفته بود: «دو راه برای مواجهه با ایران وجود دارد: «راه نظامی یا راه توافق.» اما در حالی که مسیر دیپلماتیک و مذاکره کاملاً باز بود، توسل به قوه قهریه ضرورتی نداشت و انتخاب مسیر جنگ بی دلیل به نظر می رسید.

در همین حال، مذاکرات دیپلماتیک میان ایران و آمریکا درباره برنامه هسته‌ای غیرنظامی تهران به شکلی کم‌سابقه و امیدبخش تا دور پنجم پیش رفته بود و هر دو طرف فضای مذاکرات را مثبت ارزیابی می‌کردند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در اظهاراتی تاکید کرد: «دور پنجم مذاکرات احتمال رسیدن به پیشرفت را افزایش داده است. مقامات ارشد آمریکا نیز این گفت‌وگوها را «سازنده» توصیف کردند و تأکید داشتند: «پیشرفت بیشتری حاصل شده، هرچند هنوز مسائل مهمی باقی مانده است.

سید حسین موسویان، دیپلمات باسابقه و مذاکره‌کننده پیشین هسته‌ای ایران، با استناد به منابع مطلع ایرانی اعلام کرده است که «عناصر کلیدی توافق میان استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به جمع‌بندی نهایی رسیده بود.» این توافق پنج محور اصلی داشت: ایران متعهد می‌شد به بالاترین سطح بازرسی‌ها و شفافیت هسته‌ای از جمله اجرای پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تن دهد؛ ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده یا تبدیل یا به خارج منتقل شود؛ ایران غنی‌سازی در سطوح بالا را متوقف و سقف غنی‌سازی را به ۳.۶۷ درصد ( مطابق با نیازهای برنامه غیرنظامی) محدود کند و نهایتاً همکاری کامل با آژانس برای رفع هرگونه ابهام فنی باقی‌مانده را بپذیرد. در مقابل، ایران مجاز به ادامه برنامه هسته‌ای غیرنظامی خود می‌شد و ایالات متحده موظف بود تمامی تحریم‌های هسته‌ای را لغو کند.

غنی‌سازی صفر؛ مطالبه غیرواقع‌بینانه‌ای که راه جنگ را باز کرد

پس از آن، ایالات متحده پا را فراتر گذاشت و خواستار «غنی‌سازی صفر» و توقف کامل برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران شد؛ مطالبه‌ای که با اصرار ترامپ بر «تسلیم بی‌قید و شرط» تهران همراه بود. این درخواست برای توقف کامل غنی‌سازی، خط قرمز آشکاری برای ایران به شمار می‌رفت؛ خط قرمزی که مقامات آمریکایی به‌خوبی از آن آگاه بودند و می‌دانستند ایران هرگز آن را نخواهد پذیرفت. چنین مطالبه‌ای عملاً راه مذاکره را بست و تنها گزینه جنگ را روی میز باقی گذاشت و سرانجام همین سناریو به واقعیت پیوست.

فقدان اراده برای حل بحران از طریق دیپلماسی، زمانی تلخ‌تر جلوه می‌کند که به یاد آوریم نگرانی‌های هسته‌ای ایران تا پیش از آن، به‌طور موفقیت‌آمیز از طریق برجام مدیریت می‌شد. با وجود خروج یک‌جانبه و غیرقانونی ترامپ از توافق برجام در سال ۲۰۱۸، ایران همچنان به شکل راستی‌آزمایی‌پذیر از هرگونه تلاش برای ساخت بمب هسته‌ای خودداری کرده بود.

بر اساس مفاد برجام، پس از خروج آمریکا، ایران دیگر به رعایت تعهدات این توافق ملزم نبود. در واکنش، تهران با هدف حفظ اهرم فشار، سطح غنی‌سازی اورانیوم را فراتر از سقف تعیین‌شده در برجام افزایش داد؛ اقدامی که با این حال، ماهیتی برگشت‌پذیر داشت و در صورت بازگشت آمریکا به تعهداتش، ایران نیز می‌توانست بلافاصله به محدودیت‌های قبلی بازگردد. با وجود این، ایران همچنان از ساخت بمب هسته‌ای پرهیز کرد؛ موضوعی که نه فقط ادعای ایران، بلکه مورد تأیید دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا نیز بود.

تا زمان حمله به فردو، ارزیابی نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده نشان می‌داد که ایران تصمیمی برای تسلیحاتی‌کردن برنامه هسته‌ای خود نگرفته است. حتی در بازنگری موضع هسته‌ای وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۲۲ نیز تصریح شده بود: «ایران در حال حاضر سلاح هسته‌ای ندارد و در شرایط فعلی، ما معتقدیم که به دنبال دستیابی به آن هم نیست.»

در گزارش سالانه تهدیدات سال ۲۰۲۵ که منعکس‌کننده نظر مشترک جامعه اطلاعاتی ایالات متحده است، به‌صراحت آمده که اطلاعات آمریکا «بر این باور است که ایران در حال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و رهبر ایران نیز برنامه تسلیحات هسته‌ای را که در سال ۲۰۰۳ تعلیق کرده بود، فعال نکرده است.»

حتی تا ماه مارس، تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در شهادت خود در کنگره تأکید کرد که بر اساس ارزیابی جامعه اطلاعاتی، «ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و رهبر این کشور برنامه تسلیحاتی متوقف‌شده در سال ۲۰۰۳ را مجدداً فعال نکرده است.» روزنامه نیویورک تایمز نیز در ۱۷ ژوئن گزارش داد که «مقامات ارشد دولت آمریکا هیچ اطلاعات جدیدی در دست ندارند که نشان دهد ایرانی‌ها با سرعت به سمت ساخت بمب هسته‌ای حرکت می‌کنند.»

جامعه اطلاعاتی آمریکا مقابل ترامپ: ایران به دنبال بمب نبود

در حالی که هشدارهای تبلیغاتی درباره نزدیک‌بودن ایران به ساخت بمب هسته‌ای شدت گرفته بود و مدام از یک «پنجره زمانی کوتاه» صحبت می‌شد، شبکه سی‌ان‌ان در ژوئن گزارش داد که طبق ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا، حتی در صورت تصمیم ایران برای ساخت بمب، این کشور تا سه سال با تولید و تحویل بمب به هدف نهایی فاصله دارد. از سوی دیگر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تأکید کرده است که هیچ نشانه‌ای از فعال بودن برنامه تسلیحات هسته‌ای در ایران وجود ندارد.

ایران بارها آژانس را متهم کرده که گزارش‌هایش درباره فعالیت‌های هسته‌ای تهران، جهت‌دار و سیاسی بوده و همین گزارش‌ها بهانه‌ای برای پیگیری راه‌حل نظامی علیه ایران شده است. پس از این انتقادات، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس به صراحت اعلام کرد: «ما هیچ نشانه‌ای مبنی بر وجود یک برنامه فعال، هدفمند و نظام‌مند برای ساخت سلاح هسته‌ای در ایران نیافته‌ایم. هیچ موردی مشاهده نکردیم که به‌عنوان بازرس بتوانیم تأیید کنیم در جایی از ایران سلاح هسته‌ای در حال ساخت یا تولید است.»

بزرگ‌ترین خطر حملات آمریکا به ایران این است که این اقدام‌ها شاید تنها عاملی باشد که ایران را عملاً به سمت تلاش برای ساخت بمب هسته‌ای سوق دهد؛ مسیری که تهران طی دهه‌ها، به دلایل مذهبی و حقوقی، آگاهانه از آن اجتناب کرده بود. پیام بمباران آمریکا به ایران کاملاً روشن است: حتی اگر تهران به توافقی پایبند باشد که سقف غنی‌سازی را روی ۳.۶۷ درصد محدود کند و با شدیدترین رژیم‌های بازرسی بین‌المللی موافقت می‌کند، باز هم ممکن است هدف سنگین‌ترین حملات متعارف آمریکا قرار گیرد.

تجربه کره شمالی نیز در ذهن‌ها زنده است: پیونگ‌یانگ برای بازدارندگی در برابر تهدید آمریکا به سراغ بمب هسته‌ای رفت و از آن زمان هیچ قدرت هسته‌ای به آن حمله نکرده است. حسین موسویان در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان تصریح کرد که آمریکا «عملاً به ایرانیان این پیام را می‌دهد که ساخت بمب بهترین ابزار بازدارندگی است و اگر این روند ادامه یابد، باور دارم ایران به سوی بمب حرکت خواهد کرد.» او در گفت‌وگویی دیگر تأکید کرد: «به همین دلیل است که حالا بسیاری از ایرانی‌ها معتقدند شاید داشتن بمب هسته‌ای بازدارندگی مؤثرتری نسبت به عضویت در ان.پی.تی باشد.

سینا طوسی، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست بین‌الملل، در گفت‌وگو با امریکن کانسروتیو تأکید کرده است: «جنگ نه‌تنها قابلیت هسته‌ای ایران را از میان نبرد، بلکه حتی ممکن است تهران را به سمت پیشبرد مخفیانه برنامه تسلیحاتی و اتخاذ یک دکترین هسته‌ای سخت‌گیرانه‌تر سوق داده باشد.» در حالی که توافق برجام کارآمدی خود را اثبات کرده بود و هم جامعه اطلاعاتی آمریکا و هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌طور منظم اعلام می‌کردند که ایران تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته است، حتی مذاکرات برای یک توافق جدید میان دولت ترامپ و ایران نیز تقریباً به سرانجام رسیده بود. با این حال، انتخاب «راه نظامی» و بمباران غیرقانونی ایران نه‌تنها ضرورتی نداشت، بلکه ممکن است در بلندمدت تبعاتی به‌مراتب وخیم‌تر به همراه داشته باشد.

منبع

مطالب پیشنهادی

اشتراک‌گذاری این مطلب:

نظرات کاربران

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *