فرارو– دیوید واین انسان شناس سیاسی و تحلیلگر ارشد نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، در حالی که تردیدهای جدی نسبت به صحت ادعاهای دونالد ترامپ درباره موفقیتآمیز بودن حملاتش به سایتهای هستهای ایران وجود دارد، جنگ مشترک آمریکا و اسرائیل علیه تهران موجی از مخالفتهای گسترده با جنگ را در ایالات متحده آشکار ساخته است. باوجود برقراری یک آتشبس شکننده، نتایج چندین نظرسنجی ملی نشان میدهد اقدام نظامی ترامپ که بار دیگر آمریکا را وارد یک ماجراجویی نظامی در خاورمیانه کرد در سطح افکار عمومی کشور با استقبال روبهرو نشده است.
شکست پروپاگاندا؛ رسانههای حامی ترامپ نتوانستند جنگ با ایران را توجیه کنند
در واقع، پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ خود بازتابی از روحیه فراگیر ضدجنگ و میل به صلح در میان لایههای مختلف جامعه آمریکا بود؛ چرا که او در رقابتهای انتخاباتی، همواره بر تصویر «نامزد صلح» تاکید میکرد و از موج نارضایتی ناشی از حمایت دولت بایدن/هریس از حملات مرگبار اسرائیل در غزه سود برد. در چنین شرایطی، دستور ترامپ برای حمله به ایران از سوی بسیاری به منزله عدول آشکار از وعدههای انتخاباتی و نقض تعهد صریح وی در مورد «پایان دادن به جنگ ها» تفسیر شد.
دادههای حاصل از نظرسنجیهایی که شخصاً در اجرای آنها نقش داشتم، نشان میدهد تصویر «صلحطلب» ترامپ در انتخابات، بازتابدهنده نگرش غالب بخش بزرگی از جامعه آمریکاست. مردم ایالات متحده بهخوبی آگاهند که جنگهای تازه و بیپایان تنها جیب تولیدکنندگان سلاح، پیمانکاران پنتاگون و مجموعه صنایع نظامی را پر میکند و در مقابل، ایرانیها، اسرائیلیها و حتی شمار زیادی از خود آمریکاییها را متضرر خواهد کرد. بررسیهای آماری پیش و پس از حمله ترامپ به ایران بهوضوح نشان میدهد که مخالفت با ورود آمریکا به جنگی بیدلیل در کنار اسرائیل بسیار گسترده است. بر اساس دادههای موسسه یو گاو، ۸۵ درصد از شرکتکنندگان در سراسر آمریکا اعلام کردهاند که نمیخواهند کشورشان وارد جنگ با ایران شود و تنها ۵ درصد با این اقدام موافق بودند.
نتایج همین نظرسنجیها حاکی از آن است که مخالفان حملات ترامپ به مراتب از موافقان پیشی گرفتهاند. در یک نظرسنجی مشترک رویترز/ایپسوس نیز، اختلاف قابل توجهی میان مخالفان بمباران ایران (۴۵ درصد) و حامیان آن (۳۶ درصد) مشاهده میشود. همچنین، یافتههای نظرسنجی سیانان نشان میدهد فاصله میان این دو گروه حتی به ۱۲ درصد رسیده است: ۵۶ درصد مخالف در مقابل ۴۴ درصد موافق. به علاوه، درصد قابل توجهی از پاسخدهندگان عملکرد ترامپ در قبال ایران را مردود دانستهاند. فاصله مشابهی نیز میان افرادی که این حملات را تهدیدی برای امنیت آمریکا میدانند و کسانی که معتقدند این اقدامات کشور را ایمنتر میکند، وجود دارد.
اختلاف در حزب جمهوریخواه؛ دو سوم حامیان ترامپ خواستار مذاکره با ایران هستند
حملات ترامپ به ایران حتی در میان جمهوریخواهان باعث ایجاد اختلافات جدی شد. بر اساس نتایج نظرسنجی، نزدیک به دوسوم رایدهندگان حامی ترامپ خواهان آغاز مذاکرات دولت آمریکا با ایران بر سر برنامه هستهای بودند. یافتههای نظرسنجی دانشگاه مریلند نشان میدهد که پیش از حمله، تنها ۲۴ درصد از جمهوریخواهان موافق اقدام نظامی برای نابودی برنامه هستهای ایران بودند.
با این حال، پس از آغاز حملات و موج رسانهای فاکس نیوز، حمایت جمهوریخواهان از سیاستهای ترامپ به طرز چشمگیری نسبت به دموکراتها و میانگین کل جامعه افزایش یافت. بهویژه با توجه به استقبال گسترده از شعارهای ضدجنگ ترامپ در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴، این الگوی ضدجنگ در فضای سیاسی آمریکا چندان غافلگیرکننده نیست. دونالد ترامپ بارها در تبلیغات خود تاکید کرده بود: «ما به این جنگهای بیپایان خاتمه خواهیم داد» و پس از پیروزی نیز تصریح کرد: «من آغازگر جنگ نیستم، من به جنگها پایان میدهم»؛ وعدهای که در سخنرانی شب پیروزیاش نیز تکرار شد.
دونالد ترامپ حتی پا را فراتر گذاشت و با لحنی پوپولیستی به انتقاد از «جنگطلبان» و ساختار قدرتمند مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا پرداخت. او در یکی از سخنرانیهایش در سپتامبر در ایالت ویسکانسین وعده داد: «جنگطلبان را از ساختار امنیت ملی حذف خواهم کرد و اصلاحات اساسی در مجتمع نظامی-صنعتی انجام میدهم تا از سودجویی در سایه جنگ جلوگیری شود و منافع ملی آمریکا همیشه در اولویت باشد.» ترامپ درباره این حلقه قدرت اظهار داشت: «این همان گروهی است که مدام در پی آغاز جنگ هستند. چرا؟ چون هر موشک دو میلیون دلار میارزد و برای همین عاشق شلیک موشک به هر نقطهای از جهان هستند.»
پیش از آنکه خودش فرمان شلیک همان موشکها را صادر کند، ترامپ بهخوبی از خشم عمومی نسبت به سودجویی شرکتهای اسلحهسازی و نفوذ عمیق مجتمع نظامی-صنعتی آگاه بود؛ ساختاری قدرتمند که سازندگان تسلیحات، پنتاگون و کنگره را به هم پیوند میدهد و با طولانیشدن جنگهای بیپایان، سودهای کلانی نصیب این شبکه میکند؛ همان خطری که دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا در سخنرانی خداحافظیاش در سال ۱۹۶۱ نسبت به آن هشدار داده بود. یافتههای پژوهشی که پس از انتخابات با مشارکت من طراحی و اجرا شد، نشان داد ترامپ بهدرستی بر موج نارضایتی افکار عمومی سوار شده بود: طبق یک نظرسنجی سراسری که توسط ری تینک مدیا انجام شد، ۷۷ درصد آمریکاییها بر این باورند که «سودجویی از جنگ» یکی از مشکلات جدی کشور است.
بههمین ترتیب، نزدیک به دوسوم جامعه (۶۴ درصد) معتقدند مجتمع نظامی-صنعتی از حضور دائمی ارتش آمریکا در جنگها و مأموریتهای خارجی نفع میبرد. علاوه بر این، بیش از نیمی از شرکتکنندگان در این نظرسنجی باور دارند که این مجتمع به واسطه لابیگری و کمکهای انتخاباتی، نفوذی بیش از حد در سیاست خارجی ایالات متحده یافته است. همسو با وعده انتخاباتی ترامپ برای «پاکسازی» ساختار نظامی-صنعتی، تعداد کسانی که کاهش قدرت این مجتمع را به نفع مردم آمریکا میدانند، بیش از دو برابر مخالفان بود (۴۴ درصد در مقابل ۱۹ درصد).
این آمارها نشاندهنده افزایش آگاهی عمومی از واقعیتهایی است که طی حدود ۲۵ سال گذشته، پیمانکاران دفاعی و سازندگان تسلیحات در دل مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا بزرگترین برندگان جنگهای بی پایان این کشور بودهاند. همانطور که والاستریت ژورنال در سال ۲۰۲۱ تیتر زد: «برنده واقعی جنگ افغانستان چه کسی بود؟ پیمانکاران خصوصی.»
جنگ بیپایان، سود بیپایان؛ چرا صنایع نظامی خواهان درگیریهای بیشتر هستند؟
امروز بیش از نیمی از بودجه سالانه وزارت دفاع آمریکا به جیب پیمانکاران خصوصی سرازیر میشود و پنج غول بزرگ صنعت تسلیحات یعنی لاکهید مارتین، نورثروپ گرومن، ریتون ، بوئینگ و جنرال داینامیکس بیشترین سهم را از این سفره میبرند. تنها ساعاتی پس از آغاز حملات اسرائیل به ایران، ارزش سهام شرکتهای اسلحهسازی با وجود سقوط بازار بورس، جهش قابلتوجهی پیدا کرد. یک روز بعد از شروع بمباران، سهام شرکتهایی مانند نورثروپ، لاکهید و ریتون که مهمات و فناوری نظامی به اسرائیل و آمریکا میفروشند بین ۳ تا ۴ درصد رشد داشت.
کارزار هوایی ترامپ عملاً به معنای نقض کامل تمام وعدههای انتخاباتیاش درباره پایان جنگهای بیپایان و «پاکسازی» ساختار نظامی-صنعتی بود. در واقع، ترامپ خیلی زود با پیوستن ایالات متحده به صف حامیان جنگ غیرقانونی اسرائیل علیه ایران، همان راهی را رفت که پیش از این بارها نقدش کرده بود: واشنگتن نه فقط نقش کلیدی در تأمین سلاح و تجهیزات دفاعی اسرائیل ایفا کرد، بلکه از طریق اشتراکگذاری اطلاعات و هماهنگی عملیات نظامی، عملاً به یکی از اضلاع اصلی این رویارویی تبدیل شد.
اینکه آتشبس با ایران دوام خواهد آورد یا خیر، همچنان یکی از ابهامهای اصلی باقی مانده است. صرفنظر از آنچه ترامپ درباره موفقیت بمبارانها مطرح میکند و حتی فارغ از اینکه این حملات تا چه اندازه بر برنامه هستهای ایران تأثیر گذاشتهاند، پیامدهای درازمدت این جنگ همچنان غیرقابل پیشبینی است: این درگیری میتواند ایران را به سوی مسیر ساخت تسلیحات هستهای سوق دهد؛ همچنین ممکن است به اسرائیل مهارنشده و خود ترامپ انگیزه دهد تا بار دیگر یا حتی گستردهتر به اقدامات نظامی غیرقانونی علیه ایران و کشورهای دیگر متوسل شوند؛ یا موجی از واکنشهای خشونتآمیز، انتقام جویانه و پیامدهای غیرمنتظره برای آمریکا و اسرائیل به بار آورد.
در حالی که ترامپ تمایل دارد این بحران را «جنگ دوازدهروزه» بنامد، واقعیت این است که پیامدهای آن قطعاً به همین مدت محدود نخواهد شد. علاوه بر این، ورود ترامپ به دور تازهای از جنگهای بیپایان، بار دیگر مخالفت گسترده مردم آمریکا با جنگ را برجسته کرده است. افکار عمومی بهخوبی درک میکند که آغاز حملات نظامی، هزینهای سنگین بر دوش مردم عادی میگذارد، در حالی که این سوداگران جنگ هستند که از هر موج خشونت، ثروت بیشتری به جیب میزنند.
نظرات کاربران