فرارو- خروج از بحران جنگ با آرامش اجتماعی و تلاش جامعه برای بازگشت به حالت عادی همراه است، اما در روزهای جنگ جامعه ایرانی کنشهایی هدفمند را در مقابله با حمله اسرائیل و ایالات متحده انجام داده که از سوی برخی تحلیلگران به شکل ملی و کلی و از سوی برخی دیگر جداگانه و بر اساس افکار سیاسی یا مذهبی دسته بندی می شود.
به گزارش فرارو، با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که مختصات جامعه ایرانی یا جامعه ای که از دل جنگ با اسرائیل بیرون آمده چیست؟ آیا همه مردم این جامعه نسبت به ایران متعصبند یا فقط بخشی از آن؟ چرا واکنشهای مردم در روزهای جنگ مهم است؟ تقی آزاد، جامعه شناس در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
برخی فکر می کردند کشور درگیر دوگانگی است و به راحتی ایران را تصاحب می کنند
تقی آزاد به فرارو گفت: «در این که برخی رسانه های یا گروه های افراطی اصولگرا به دنبال تصاحب موقعیت اجتماعی پیش آمده اند، هیچ شکی وجود ندارد. این نوع انحصارطلبی ها در حوزه رسمی وجود دارد ولی حقیقت این است که این ها بخش کمی از جامعه و در بهترین حالت 7درصد جامعه را به خود اختصاص داده اند. مابقی جامعه گوناگون است و رنگ و طیف های دیگری دارد.»
وی گفت: «این که می گویم گوناگون است به این معنا نیست که عده ای دین دارند و عده دیگر ندارند، عده ای غیرت دارند و عده ای ندارند، عده ای حجاب دارند و عده ای ندارند. این دوگانه های رسمی موافق/ مخالف، حزب اللهی/غیرحزب اللهی و امثالهم اصلا در تحلیل من جایی ندارد. از زمان آغاز حمله اسرائیل برخی اتفاقا روی همین دوگانه شدن جامعه حساب باز کرده بودند. فکر می کردند مردم در حال فروپاشی قرار دارند، حمله اسرائیل هم که شروع شده پس مردم در اعتراضات گسترده شرکت می کنند و این ها هم می آیند و کشور را بی زحمت تصاحب می کنند. اما نه. اینطور نیست. جامعه ما جامعه ای است که از وجه بسیار مذهبی تا وجه بسیار غیرمذهبی را در خود جای داده است. مجموعه افرادی که در بخش میانی این طیف قرار دارند، افرادی را شامل می شوند که اهل خانواده اند، اهل دین و خداوند و مناسبات اجتماعی اند و آداب فرهنگی و اجتماعی را هم رعایت می کنند.»
وی گفت: «بخشی از این طیف سیاسی و بخشی نیز دور از سیاست محسوب می شوند. بخشی از این طیف در انتخابات شرکت می کنند و برخی هم شرکت نمی کنند اما همه این ها بخش میانی و معمولی جامعه ایرانی را تشکیل داده اند. در این بخش هم از روستایی تا شهری و از جوان تا پیر حضور دارند. در شرایط معمولی گروه های صاحب قدرت بیشتر دیده می شوند. برای مثال در سینما و در شرایط معمولی، ممکن است برخی هنرمندان تریبون بیشتری داشته باشند و فعال تر باشند اما در شرایط جنگی وضعیت متفاوت می شود و آن طیف هنرمندانی که بیشتر تریبون و صدا داشتند باید پایین آمده و کنار مردم بایستند.»
دکتر تقی آزاد در ادامه گفت: «در شرایط بحرانی جنگ اخیر که با تهدید اشغال و تجزیه سرزمین رو به رو بودیم، وضعیت کاملا متفاوت بود. دشمن در نظر داشت کشور ما را اشغال و سپس تجزیه کند. این دو موضوع باعث شد بین طیف های کاملا متضاد جامعه حساسیتی یکسان ایجاد شود و همه وارد صحنه شده و مقاومت کنند و از روش های مختلفی برای ابراز مشارکت استفاده کنند. درواقع نگرانی مردم از اشغال سرزمین و تجزیه آن توسط یک بیگانه متجاوز مردم را به میدان آورد. یک ایران دچار ابهام شده بود که سرنوشتمان چه می شود و در نتیجه یک ایران به میدان آمد و مقاومت کرد.»
صدای سیاسیون در دوران جنگ کمرنگ بود
این جامعه شناس در ادامه گفت: «هر گروه اجتماعی در ایران با یک شیوه خاص خود در مبارزه با متجاوز و دشمن مشارکت کرد، نمی توان انتظار داشت واکنش همه یکسان بوده باشد. نظامیان، سیاسیون، نمایندگان جامعه مدنی و غیره، هر یک با شیوه خاص خود پاسخ دادند. حتی کاسبان و نانواها مشارکت خاص خود را انجام دادند. در بسیاری از محله ها نانواها سعی کردند جلوی قحطی را گرفته و پخت نان را ادامه دهند. گروه های اجتماعی و مشاغل مختلف دیگر نیز همین روش ها را انجام دادند. بسیاری از مردم حتی شیوه هایی برای افزایش مشارکت و همدلی با جامعه، ابداع کردند. امروز و در دوران بعد از جنگ باید عقل مدنی خود را به کار ببندیم و شیوه ها و تکنیک هایی را که گروه های مختلف جامعه برای افزایش مشارکت انتخاب کرده اند را به رسمیت بشناسیم و در عرصه های دیگر نیز به کار ببندیم تا در مواجهه با بحران های احتمالی بدون راهکار نمانیم.»
وی افزود: «ما با بحران تجزیه طلبی با محوریت اسرائیل و آمریکا رو به رو بودیم. در دوران جنگ یکی از روش های برون رفت از این بحران نظامی بود که توسط مجریان آن دنبال می شد تا دشمن امکان تصاحب سرزمین ما را پیدا نکند. اما فراموش نکنیم، اگر قرار بود نظامیان تنها باشند و جامعه با نیروهای نظامی همراهی نمی کرد، با فرسایش نیروهای نظامی رو به رو می شدیم. طبیعتا ما خواهان ادامه جنگ نبودیم و نمی خواستیم ادامه پیدا کند بلکه خواهان صلح و دیپلماسی بودیم. صلح به هر شکل آن به معنای پیروزیست چرا که از تخریب بیشتر پیشگیری می کند.
وی گفت: «جامعه بین الملل می تواند در معادلات آتی، با تجاوزگر به ایران مقابله کند. وظیفه کارگزاران در حوزه قوای سه گانه در این شرایط فراهم کردن حداقل زیست مناسب، آب غذا، برق و در نهایت امنیت بود. به اعتقاد من بروکرات ها در این دوره ای از سر گذراندیم کار خود را خوب انجام دادند و گرچه بسیار رضایت بخش نبود اما به نسبت شرایط، قابل قبول بود. حفظ جامعه مدنی نیز در این شرایط بسیار مهم است. باید در شرایط مشابه، به جامعه مدنی اجازه داد در روزهای پس از جنگ اجازه حضور در صحنه را داشته باشند و عقب رانده نشوند. هر چند در روزهای جنگ هم نقش مهمی ایفا کردند.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «صدای سیاستمداران یا سیاسیون در روزهای جنگ کمرنگ بود. اما چرا صدای آن ها مهم بود؟ چون اولا بین گروه ها ارتباط بهتری برقرار می کرد و دوم این که کمک می کرد ما جنگ را تبدیل به صلح کنیم و از جنگ عبور کنیم. طیف سیاسیون بسیار وسیع است از زندانیان سیاسی تا مهاجران و آنان که هستند و صدا ندارند یا هستند و ترجیح می دهند صحبت نکنند. این طیف از رئیس قوه قضائیه و مجریه تا آقایان خاتمی، روحانی، احمدی نژاد و علی لاریجانی گسترده است. این سخن من در قالب طلب، تذکر و تنبه به سیاسیون است که در شرایط این چنینی سکوت این صداها اشتباه است و باید در کنار بقیه طیف ها نقش آفرینی موثر داشته باشند.»
نظرات کاربران